فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /آبله/زّده/

  صفت مفعولی ویرایش

آبله‌زده

  1. مبتلا به آبله، یا دارای اثر آبله.
    صورت آبله زده و بد شکلی داشت. شهری

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن