فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آب/دَست/

  اسم مرکب

ویرایش

آب‌دست

  1. (قدیم): آبی که پیش از خوردن غذا و پس از آن برای شستن دست و دهان به کار می‌بردند؛ یا وضو می‌گیرند.
  2. مستراح، لباده.

  صفت نسبی

ویرایش
  1. پاکدامن، زاهد، استاد، ماهر.

  کنایه

ویرایش
  1. آبدست به آبدست خرج دادن کنایه از: مایه گذاشتن.

برگردان ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن