فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آبُ/گِل/

  اسم مرکب

ویرایش

آب و گل

  1. (مجاز): وجود جسمانی. سرشت و طبیعت.
    از نسبت آب و گِل بریده/ در روضه جان و دل چریده. «جامی»
  2. بنا، ساختمان، زمین، مِلک.
    از آب و گِل درآمدن کنایه از: به سن رشد و بلوغ رسیدن.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن