فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • شاهنامه

آوایش

ویرایش
  • /آذر/گُشسب/

  اسم مرکب

ویرایش

آذرگشسب

  1. (قدیم): آتش جهنده، برق. آذرگشسپ، آذرگشنسپ.
    عنان بر گرایید و گاشت اسب/ بیامد به کردار آذرگشسب «فردوسی»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن