فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آزاد/مَرد/

آزادمرد

  1. آزاده، جوانمرد، اصیل، نجیب. ایرانی.
    این آزادمرد در هوای ما بسیار بلاها دیده است. «بیهقی»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین