آزرده‌خاطر‌شدن

فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آزُرده/خاطر/شدَن/

  مصدر فعل لازم

ویرایش

آزرده‌خاطرشدن

  1. (مجاز): دچار غم و ناراحتی شدن، رنجیدن.
    مترجم‌ها ... که ... راه دوری را پیموده بودند، سخت آزرده خاطر شدند. «جمال‌زاده»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن