فارسی

ویرایش

ریشه شناسی

پارسی باستان

گونه‌های دیگر نوشتاری

آستیاگ

  • 🗣 // 📤 🌐
  1. ( استیآک ) استیآک. [ اِ تی ] ( ع مص ) انبوه شدن و درهم پیچیدن ، چنانکه درختان پیلو و جز آن. ----استیاک. [ اِ ] ( ع مص ) سِواک. مسواک کردن. مسواک زدن. دندان مالیدن. یقال : استاک زیدٌ. ( منتهی الارب ). ----استیاک. [ اُ ] ( اِخ ) قوم فینی در سیبری غربی.
  2. آخرین پادشاه ماده آستیاک بود.


منابع.

لغت‌نامه دهخدا

پانویس

ویرایش
  1. هرودوت آستیاک را فرزند هووخشتره دوم قلمداد می‌کند که پس از او بر تخت سلطنت نشست و ۳۵ سال حکومت نمود. برخی از تألیفات باستان آستیاک را گاهی با مغ و گاهی با آژدهاک یا اژدها قیاس می‌کنند. او باید در اذهان فردی ستمگر متجلی گردد.



ترجمه

ویرایش