فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آسوده/کردَن/

  مصدر فعل متعدی

ویرایش

آسوده‌کردن

  1. راحت کردن، آرام کردن.‌ خیال کسی را راحت کردن.
    اقامت این امر ایشان را آسوده کرد. «حاج‌سیاح»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن