فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش

/آشُ/لاش/

آش‌و‌لاش

  1. آنکه یا آنچه اجزایش از هم پاشیده، یا کوفته شده باشد، خرد و خمیر. از هم پاشیده. آش و لاش شدن.
    تمام قسمت پایین ساق چپ ... به کلی آش و لاش بود. «اسلامی‌ندوشن»
  2. (مجاز): آشفته حال و پریشان.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن