آفتاب‌مهتاب‌کردن

فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آفتاب/مهتاب/کردَن/

  اسم مرکب

ویرایش

آفتاب‌مهتاب‌کردن

  1. (ورزش): در کُشتی، اجرا کردن فن آفتاب‌ مهتاب بر روی حریف.
    میخواست آفتاب مهتابش بکند، ولی از عهده درست برنیامد. «جمال‌زاده»

مترادف‌ها

ویرایش

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن