فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آفَرین/گَر/

  اسم مرکب

ویرایش

آفرینگر

  1. (قدیم): ستایش کننده، مداح.
    جوان و پیر سزد آفرینگر تو چو من/ به سال و ماه جوان و به فضل دانش پیر. «امیرمعزی

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن