فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /آلا/پَلَنگی/

  صفت نسبی ویرایش

آلاپلنگی

  1. (گفتگو): دارای نقش و نگاری مانند پوست پلنگ، و به مجاز درهم و برهم.
    بلوز آلاپلنگی. کارتی دارند که حروف آلاپلنگی روی آن نوشته شده. «علی‌زاده»
  2. (عامیانه): دارای لکه‌های سیاه و سفید و خال‌های بزرگ مانند پوست پلنگ.

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین