فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /آل/و/اوضاع/

  اسم مرکب ویرایش

آلو‌اوضاع

  1. (غیرمؤدبانه): مجموعه اندام‌های تناسلی مرد.
    شلوارش را جلوی ما به پا کشید و آل و اوضاعش را درست جابجا کرد. «آل‌احمد»

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن