فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /

'

  1. مأنوس شده، خو کرده، عادت کرده. آموخته.
    آمخته به پیاده‌روی بود، اگرچه شهر تا خانه‌اش دو فرسنگ فاصله داشت، بیش از یک میدان به نظرش نمی‌آمد. «صادق هدایت»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن