فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آمَد/شُدَن/

  اسم مرکب

ویرایش

آمدشدن

  1. (قدیم): رفت و آمد کردن.
  2. آن گُل که مر او را بُوَد اشجار ده انگشت/ و آمد شدنش باشد از اشجار به اشجار. »منوچهری»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن