خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
آموز
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
اسم
۱.۳.۱
برگردانها
۱.۳.۲
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/آموز/
اسم
ویرایش
آموز
آموز
بن مضارع فعل
آموختن
است.
جزء پسین بعضی از کلمههای مرکّب، به معنی
آموخته
: دستآموز، دانشآموز.
جزء پسین بعضی از کلمههای مرکّب به معنی یاد دهنده: ادبآموز.
برگردانها
ویرایش
ترجمه
انگلیسی:
unapt
trainee
student
self taught
schoolmate
pupil
pet
novice
midshipman
grader
proselyte
minx
lapdog
cosset
cade
recruit
caddie
pekingese
pekinese
bunny
catechumen
extracurricular
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن