فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آمیختَن/

  مصدر فعل متعدی

ویرایش

آمیختن

  1. مخلوط کردنِ دو با چند چیز باهم؛ درهم کردن.
  2. درهم شدن دو یا چند چیز باهم.
  3. (قدیم): معاشرت کردن؛ نشست و برخاست کردن.
  4. (قدیم): انجام دادنِ عمل جنسی؛ همبستر شدن.

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن