فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آهِستگی/کردَن/

  مصدر فعل لازم

ویرایش

آهستگی‌کردن

  1. (قدیم): درنگ و تأمل کردن. به نرمی رفتار کردن.
    به عقل ار نه آهستگی کردمی/ به گفتار خصمش بیازردمی. «سعدی»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین