فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آهَن/تاب/

  صفت مفعولی

ویرایش

آهن‌تاب

  1. گرم شده بوسیله آهن گداخته.
    (قدیم): آهن گداخته را در ظرف محتوی آب یا مایعی دیگر می‌انداختند و آن را گرم می‌کردند و برای آن خواص درمانی قائل بودند.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن