خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
آوارشدن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
اسم مرکب
۱.۳.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/آوار/شدَن/
اسم مرکب
ویرایش
آوارشدن
خراب شدن، فرو ریختن.
(گفتگو): آوار کسی شدن، خود را به او تحمیل کردن.
(عامیانه): وارد شدن ناگهانیِ تعداد زیادی مهمان بر کسی.
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین