فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آوار/شدَن/

  اسم مرکب

ویرایش

آوارشدن

  1. خراب شدن، فرو ریختن.
  2. (گفتگو): آوار کسی شدن، خود را به او تحمیل کردن.
  3. (عامیانه): وارد شدن ناگهانیِ تعداد زیادی مهمان بر کسی.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین