فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آوَنگان/

آونگان

  1. آویخته، معلق، آونگ، آویزان.
    به کسی رسیدی که در هر تاب موی او صدهزار شمس‌تبریزی آونگان است. «افلاکی»
  2. (مجاز): وابسته؛ منوط.

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین