ابراز‌وجود‌کردن

فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِبرازِ/وجود/کردَن/

  اسم مرکب

ویرایش

ابراز‌وجود‌کردن

  1. خود را نشان دادن، خود را مطرح کردن.
    جرئت نداشت که ابراز وجود بکند. «اسلامی ندوشن»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن