ابروی‌گره‌کرده

فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اَبرو/گره/کرده/

  اسم مرکب

ویرایش

ابرو‌گره‌کرده (مجاز)

  1. ابروی درهم فرو رفته بدلیل ناراحتی یا عصبانیت.
    با ابروان گره کرده آمد نشست.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن