خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
ابرویگرهکرده
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
اسم مرکب
۱.۳.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/اَبرو/گره/کرده/
اسم مرکب
ویرایش
ابروگرهکرده
(مجاز)
ابروی درهم فرو رفته بدلیل ناراحتی یا عصبانیت.
با ابروان گره کرده آمد نشست.
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن