فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • پهلوی

آوایش

ویرایش
  • /اَبزار/

ابزار (ابزار)

  1. وسیله‌ای که به یاری آن بتوان کاری انجام داد. افزار، آلت، وسیله، مایه.
  2. (ساختمان): نوار باریک گچ بری در قسمت بالای دیوار و نزدیک سقف یا در هر جای سطح آن.
  3. نقش تزیینی برجسته یا فرورفته روی چوب. کشو که زیر سقف از گچ بر گیلوئی کنند یا ابزارهای دستی. ابزارها و آلت‌هایی که در کارهای دستی بکار می‌رود.
  4. آنچه از ادویه که برای خوشبو کردن در غذا ریزند مانند فلف، زردچوبه، دارچین.
  5. آنچه برای پختن در ديگ کنند ( بجز ادويه خشک که آنرا توابل گويند ) يا ديگ ابزار . آنچه بدان طعام خوشبو کنند.

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین