فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اَبزار/مَند/

ابزارمند

  1. آنکه قادر بکار با ابزارهای مختلف باشد؛ افزارمند.
  2. پیشه‌ور، استادکار، استادکار فنی.
  3. کارمند فنی غیر نظامی در صنایع نظامی.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین