فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • عربی

آوایش

ویرایش
  • /اَبصار/

اَبصار (قدیم)

  1. جمعِ بصر، چشم‌ها، دیده‌ها.
    در محل ... مناسبی که مشهود اِبصار ... باشد.

اِبصار

  1. بینایی، دیدن، نگاه کردن.
    دیدن چیزی است چنانکه هست.‌خواجه‌عبدالله»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ لغت معین