خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
ابلاغشدن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
مصدر فعل لازم
۱.۴
مترادفها
۱.۴.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/اِبلاغ/شدَن/
مصدر فعل لازم
ویرایش
ابلاغشدن
رسانده شدن پیام یا نامهای به کسی.
بخشنامه جدید به کارمندان دولت ابلاغ شد.
مترادفها
ویرایش
ابلاغ
،
ابلاغ کردن
،
ابلاغ داشتن
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن