فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِتحاد/کردَن/

  مصدر لازم

ویرایش

اتحادکردن (سیاسی)

  1. متحد شدن، اتحاد.
    ما هم با دُوَل جنگنده اتحاد نکرده بودیم. «حمدالله مستوفی»

مترادف‌ها

ویرایش

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن