اتساق‌کردن

(تغییرمسیر از اتساق کردن)

فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِتِّساق/کردَن/

  مصدر فعل لازم

ویرایش

اتساق‌کردن (قدیم)

  1. منظم و مرتب کردن.
    شاعری صناعتی است که شاعر بدان صناعت اتساق مقدمات موهمه کند. «نظامی عروضی»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ‌ سخن