فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِتلاف/کردن/

  مصدر فعل متعدی

ویرایش

اتلاف‌کردن

  1. اتلاف.
    او سخت مشغول مطالعه است و وقتش را اتلاف نمی‌کند.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ‌ سخن