فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِجتماع/کردَن/

  مصدر فعل لازم

ویرایش

اجتماع‌کردن

  1. گِرد آمدن، جمع شدن.
    در دربار مجلسی منعقد شده، وزرا و اهل قلم اجتماع کرده. «افضل‌الملک»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن