فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اَجَلِ/مِعلَق/

  اسم مرکب

ویرایش

اجل‌معلق (گفتگو)(مجاز)

  1. مرگ ناگهانی و بسیار سریع و فوری.
    این نذری بود که برای نوزادان و فرزندان میکردند تا از خطرات و اجل معلق در امان باشند. «جعفر شهری»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین