فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِجماع/شدن/

  مصدر فعل متعدی

ویرایش

اجماع‌شدن (قدیم)

  1. تشکیل شدن جمعیت یا گروهی از مردم.
    هر روز اجماع می‌شد از تجار بسیار معتبر که داد و ستد کلی دارند. «حاج سیاح»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن