فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اَجیر/شدَن/

  مصدر فعل لازم

ویرایش

اجیرشدن

  1. در ازای دریافت مزد، انجام کاری را برعهده گرفتن، مزدور شدن.
    معلمی ... که خود محصل بود، اجیر شد، من ... از او آموختم. «مخبرالسلطنه»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن