فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِحاطه/داشتن/

  مصدر فعل لازم

ویرایش

احاطه‌داشتن

  1. بطور کامل آگاه بودن از چیزی؛ بر موضوعی مسلط بودن.
    او بر علوم زمانه احاطه داشت. «جعفر شهری»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن