فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِحاطه/شدَن/

  مصدر فعل لازم

ویرایش

احاطه‌شدن

  1. در محاصره چیزی بودن.
    شهر بوسیله کوهها احاطه شده است.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن