فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِحتِراس/کردَن/

  مصدر فعل لازم

ویرایش

احتراس‌کردن

  1. خود را از خطر دور نگاهداشتن.
    هر آینه هر کس که شروعی پیوندند، از بیم صولت او احتراس و تصوّن کند. «منتجب‌الدین جوینی»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن