فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِحتساب/کردَن/

  مصدر فعل لازم

ویرایش

احتساب‌کردن (قدیم)

  1. باز داشتن کسی از انجام کارهای خلاف شرع، امر به معروف و نهی از منکر کردن.
    جمعی را دید در آن موضع، خمر می‌خوردند ... صوفیان در اضطراب آمدند و خواستند که احتساب کنند. «محمدبن منور»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن