احتلام‌افتادن

فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِحترام/اُفتادن/

  مصدر فعل لازم

ویرایش

احتلام‌افتادن

  1. پیش آمدن حالت احتلام برای کسی.
    مرا شبی احتلام افتاد، خواستم غسل کنم در وقت، شبی سرد بود. «امام‌محمد غزالی»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن