خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
احتلامافتادن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
مصدر فعل لازم
۱.۳.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/اِحترام/اُفتادن/
مصدر فعل لازم
ویرایش
احتلامافتادن
پیش آمدن حالت
احتلام
برای کسی.
مرا شبی احتلام افتاد، خواستم
غسل
کنم در وقت، شبی سرد بود. «
اماممحمد غزالی
»
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن