خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
احدب
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
صفت
۱.۳.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
عربی
آوایش
ویرایش
/اَحدَب/
صفت
ویرایش
احدب
(قدیم)
کسی که پشتش
قوز
و برآمدگی داشته باشد.
گوژپشت
. شمشیر کمانی.
امید خدمت آن خواجه پشت راست کند/ بر آن کسی که مر او را زمانه کرد احدب. «
فرخی یزدی
»
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین