خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
احرازشدن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
مصدر فعل لازم
۱.۳.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/اِحراز/شدن/
مصدر فعل لازم
ویرایش
احرازشدن
مسلّم و محقق شدن،
محرز
شدن.
عدالتِ شاهد باید با یکی از طرق شرعی برای دادگاه
احراز
شود. «
قانون مدنی
»
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن