فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِحراز/شدن/

  مصدر فعل لازم

ویرایش

احرازشدن

  1. مسلّم و محقق شدن، محرز شدن.
    عدالتِ شاهد باید با یکی از طرق شرعی برای دادگاه احراز شود. «قانون مدنی»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن