خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
احضارکردن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
مصدر فعل متعدی
۱.۳.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/اِحضار/کردن/
مصدر فعل متعدی
ویرایش
احضارکردن
احضار
.
من تبعه خارجهام، هر کس مرا احضار میکند، باید از سفارت بخواهد. «
حاج سیاح
»
انگلیسی:
call
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن