احقاق‌حق‌کردن

فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِحقاق/حق/کردن/

  اسم مرکب

ویرایش

احقاق‌حق‌کردن

  1. حق خود یا دیگری را از کسی گرفتن.
    دستور دادم که تحقیق و احقاق حق کند. «نظام‌السلطنه»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن