فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِداره/شدن/

  مصدر فعل لازم

ویرایش

اداره‌شدن

  1. اجرا شدن، انجام گرفتن.
    همه کارهای عمده لشکری و کشوری بدست آنها اداره میشد. «صادق هدایت»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن