ادمان
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- عربی
آوایش
ویرایش- /اِدمان/
اسم مصدر
ویرایشادمان (قدیم)
- ادامه دادن؛ پیوستگی و استمرار در کاری. شرابخواریِ مداوم.
- از تواتر تناول و ادمان، عروق و اوعیهٔ ایشان به امتالا مبتلا گشته. «خواجه نصیر طوسی»
- پیوسته و دایم کاری را کردن.
- اعتیاد به چیزی داشتن. مثال هو مدمن: او معتاد است.
منابع
ویرایش- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین