اسماعیل سردشتی

| type اساق زرنگ باباآبادی از دیدگاه من سخنران و سخندان چیره دست و توانایی ست . شاید دوستانی که او را نشناسند این جملات را مبالغه بدانند و از سر فصاحت ندانند اما به جرات می‌توان گفت هیچ کلمه ای یارای آن را ندارد که حتی قدمی از خدماتی که این مرد به این کشور در سایه و پنهان از چشم همه انجام داده است بیان کند . با تمام این تفاصیل او همچنان در هیئت یک شهروند معمولی زندگی می‌کند ولی بزودی ثمرات حضورش را تمام ایران که نه بلکه تمام جهان لمس خواهدکرد.

توجه کنید که زدن این برچسب لزوماً باعث توقف روند حذف سریع نمی‌شود و در صورتی که صفحه کاملاً با شرایط حذف سریع مقالات سازگار باشد، توسط مدیران حذف خواهد شد. جناب امیرآبادی صرفا شاعری توانمند میباشد و همچنین منتقدی چیره دست در زمینه نقد ادبی سینما و هنر .اما در باب سازمان‌های پولی و مالی به شخصه که دوستشان می‌باشم معتقدم ایشان هیچگونه تخصصی در این زمینه ندارند و حتی همیشه از حساب و کتاب دوری می‌گزینند. بنده به عنوان یک دوست که از نزدبک با ایشان در ارتباط هستم قویا اطلاعات مربوط به سازمان‌های پولی و مالی را تکذیب میکنم . او بسیار بسیار بیشتر از هر انسانی ه اقتصاد ایران کمک کرده است ... نامش تا ابد جاودانه میماند اما متاسفانه کمتر کسی است که انسانهای صادق کار و بی شیله پیله را بشناسند Who is ismael sardashti سردشتی به کوردی (سمایل سردشتی) متولد شهرستان سردشت در روستای وه‌لیو نه‌لاس که بیشتر به عنوان امپراطور شعر و بند کردی شناخته میشود. او از سال 1367 اغاز به کار هنرمندی کرد و هزاران اهنگ کُردی را سرود.او از شاگردان سید علی سردشتی از هنرمندان فولکلور شهرستان سردشت بود . وی در سار 1378 شمسی بدلیل خواندن اهنگ های سیاسی در شهرستان مهاباد دستگیر شد و به یکسال زندان محکوم شد ولی این تنها دستگیری نبود و در سال 1381 شمسی دوباره بدلیل عدم توجه به قوانین وقت جمهوری اسلامی ایران دستگیر شد و بارها مورد شکنجه قرار گرفت. اسماعیل سردشتی متبحر در سبک خاصی از موسیقی کردی به نام بند بود و در میان هواداران این سبک به امپراطور معروف است. او تا سال 1384 در ایران حضور داشت، اما در آن سال به ناچار از ترس حکومت به کُردستان عراق پناه برد و عضو حزب دمکرات کردستان ایران شد و تا سال 1387 در انجا زندگی کرد. سر انجام بدلیل تصادف در شهر رانیه درگذشت.