معمولا اسم یک فرایند اند که به «ـدن» یا «ـتن» ختم میشوند، مثل «خوردن» و «گفتن»؛ ویا اسم یک رابطه اند، مثل «باشیدن».
عملواژه
فعلهایی که انجام کاری را بیان میکنند نه مانند «است» که رابطه بین اجزاء جمله را بیان میکند.
تسبواژه
فعلهایی که برای منتسب کردن چیزی به نهاد جمله استفاده میشوند؛ مانند «است» در «علی پولدار است».
مصدرها
شناسه
توضیح
م-گزارشی
مصدری که بشکل صریح ارادی بودن یا نبودن یه فعل را نشان نمیدهد؛ مثلا، «بریدن» در «چاقو دستم را برید» گویای این نیست که چاقو بشکل ارادی دستم را بریده.
م-گزاری
مصدرهایی که به «ـادن» ختم شده و صریحا ارادی بودن فعل را نشان میدهد؛ مثلا، «بُرادن» در «علی دستم را بُراد» گویای این است که «علی» مسئول برده شده دستم است.
م-انگیزی
مصدرهایی که به «ـادن» ختم شده و گویای این است که کسی دیگری را به انجام کاری مجاب کرده؛ مثلا، «خوراند» در «علی کبابم را به حسن خوراند» گویای این است که «حسن» توسط «علی» مجاب به خوردن کبابم شده.
م-باعثی
مصدرهایی که به «ـاردن» ختم شده و گویای این است که کسی با فرمان دادن به سیستمی کاری را انجام داده؛ مثلا «اجراردم» در «من این برنامه را در ویندوز اجراردم» گویای این است که من با فرمان دادن به «ویندوز» مسئول اجرا شدن آن برنامه ام.
م-سببی
مصدرهایی که به «ـژدن» ختم شده و برای بیان پدیدهها هستند؛ مثلا، «جَذبِژِد» در «هسته اتم الکترونها را [بسمت خودش] جَذْبِژَد» که تنها به این معنی است که الکترونها توسط هسته اتم جذب میشوند. هیچ اراده یا مسئولیتی بر عهده «هسته اتم» نیست.
زیرمصدرها
شناسه
توضیح
م-کنمادین
مصدرهای بدون مفعول؛ درواقع با اینها نمیتوان «را» استفاده کرد؛ مثلا، «دسرسیمیدن» که بمعنی «دسترسی یافتن» است.
م-کنفادین
مصدرهایی که به شکل صریح تحت تأثیر قرار نگرفتن مفعول را نشان میدهند؛ مثلا، «اِلْحاقِفْتَن» که گویای این است که چند چیز در یک چیز جدید بهم چسبیده شده اند.
م-کنادین
مصدرهایی که نیازمند مفعول اند ولی بشکل صریح مشخص نیست که آیا مفعول مورد تاثیر فعل قرار میگیرند ویا نه؛ مثلا، «برداشتن» که در «کیفم را برداشتم» گویای متاثر شدن «کیفم» است، ولی در «این دادهها را از اینترنت برداشتم» چنین نیست.
م-کناشتین
اینها مصدرهایی اند که برای ساختن جملههای مجهول استفاده میشوند؛ مثلا، «خورشتن» در «کبابم خورشت» که بمعنی «کبام خورده شد» است.
م-کنفادین
مصدرهایی که به شکل صریح تحت تأثیر قرار نگرفتن مفعول را نشان میدهند؛ مثلا، «اِلْحاقِفْتَن» که گویای این است که چند چیز در یک چیز جدید بهم چسبیده شده اند.
م-کنفاشتین
مصدرهایی که به شکل صریح تحت تأثیر قرار نگرفتن مفعول را نشان میدهند، و برای ساختن فعلهای مجهول استفاده میشوند؛ مانند «صُلْحافِشْتَن» در «اشتباههایم توسط استاد صُلْحافِشْت» که به معنی «استاد خطاهایم را بهم نشان داد یا بازگو کرد» است.
م-کنخادین
مصدرهایی که به شکل صریح تحت تأثیر قرار نگرفتن مفعول را نشان میدهند؛ مثلا، «اِلْحاگُخْتَن» که گویای این است که چند چیز به شی اولیه الحاق شده اند.
م-کنخاشتین
مصدرهایی که به شکل صریح تحت تأثیر قرار گرفتن مفعول را نشان میدهند، و برای ساختن فعلهای مجهول استفاده میشوند؛ مانند «صُلْحاخِشْتَن» در «اشتباههایم توسط استاد صلحاخِشْت» که به معنی «استاد خطاهایم را [برای گرفتن نمره کامل] در برگه آزمونم اصلاح کرد» است.
عملواژهها
شناسه
توضیح
ع-گزارشی
فعلی که بشکل صریح ارادی بودن یا نبودن کار انجام شده را نشان نمیدهد؛ مثلا، «چاقو» در جمله «چاقو دستم را برید» مسئول برده شدن دست من نیست.
ع-گزاری
فعلی که صریحا ارادی بودن کار انجام شده را نشان میدهند؛ مثلا، «حسن» در جمله «حسن دستم را شِکَناد» از روی خواست و اراده دست من را شکسته!
ع-انگیزی
فعلی که نشان میدهد کننده مسئول کار انجام شده نیست، هرچند با اراده خودش کاری را انجام داده؛ مثلا، «علی» در جمله «علی کبابم را به حسن خوراند» گویای این است که گوینده اعتقاد دارد علی مسئول خورده شدن کبابم است.
ع-باعثی
فعلی که نشان میدهد مسئولیت فعل یه سیتم بیاراده بر عهده کسی دیگر است؛ مثلا، «حسن» در جمله «حسن با آن ربات [آن چوب را] به سرم زَدارْد» مسئول کار ربات است.
ع-سببی
فعلی که برای بیان کردن فرایندها یا فعلهای طبیعی استفاده میشود؛ مثلا، «سوزِژْد» در «آتش چوب را سوزِژْد» بمعنی این است که «چوب توسط آتش سوخته شد» و «آتش» مسئول نیست.
زیرعملواژهها
شناسه
توضیح
ع-کنمادین
فعلهای بدون مفعول؛ درواقع با اینها نمیتوان «را» استفاده کرد؛ مانند فعل «دَسْرِسْمیدم» در جمله «به سایت بانک دَسْرِسْمیدم» که بمعنی «دسترسی یافتم» است.
ع-کنفادین
فعلهایی که به شکل صریح تحت تأثیر قرار نگرفتن مفعول را نشان میدهند؛ مانند «اِلْحاقِفْتَم» در «دو رشته الف و ب را اِلْحاقِفْتَم» که گویای این است که دو رشته در یک چیز جدید بهم چسبیده و در یک شی جدید قرار گرفته شده اند.
ع-کنادین
فعلهایی که نیازمند مفعول اند ولی بشکل صریح مشخص نیست که آیا مفعول مورد تاثیر فعل قرار میگیرد ویا نه؛ مانند «برداشتم» در «کیفم را برداشتم» گویای متاثر شدن «کیفم» است، ولی در «این دادهها را از اینترنت برداشتم» چنین نیست.
ع-کناشتین
اینها فعلهایی اند که برای ساختن جملههای مجهول استفاده میشوند؛ مانند «خورِشْت» در «کبابم خورشت» که بمعنی «کبام خورده شد» است.
ع-کنفادین
فعلهایی که به شکل صریح تحت تأثیر قرار نگرفتن مفعول را نشان میدهند؛ مانند «اِلْحاقِفْتَم» در «دو رشته الف و ب را اِلْحاقِفْتَم» که گویای این است که دو رشته در یک چیز جدید بهم چسبیده و در یک شی جدید قرار گرفته شده اند.
ع-کنفاشتین
فعلهایی که به شکل صریح تحت تأثیر قرار نگرفتن مفعول را نشان میدهند، و برای ساختن فعلهای مجهول استفاده میشوند؛ مانند «صُلْحافِشْتْ» در جمله «اشتباههایم توسط استاد صُلْحافِشْت» که به معنی «استاد خطاهایم را بهم نشان داد یا بازگو کرد» است.
ع-کنخادین
فعلهایی که به شکل صریح تحت تأثیر قرار نگرفتن مفعول را نشان میدهند؛ مثلا، «اِلْحاگُخْتَم» در جمله «رشته ب را با الف اِلْحاگُخْتَم» که گویای این است که رشته الف به رشته ب الحاق شده است.
ع-کنخاشتین
فعلهایی که به شکل صریح تحت تأثیر قرار گرفتن مفعول را نشان میدهند، و برای ساختن فعلهای مجهول استفاده میشوند؛ مانند «صُلْحاخِشْتْ» در «اشتباههایم توسط استاد صلحاخِشْت» که به معنی «استاد خطاهایم را [برای گرفتن نمره کامل] در برگه آزمونم اصلاح کرد» است.