انگل
فارسی
ویرایش(اَ گُ)
اسم
ویرایش- انگشت، اصبع.
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
(اَ گَ)
ریشهشناسی
ویرایشبسنجید با فارسی دری قدیم (از گویش موسوم به فهلوی) انگن به معنی «ساس»، از فارسی میانه hangan احتمالاً به معنی «کنه».
اسم
ویرایش- گیاه یا جانوری که تمام یا قسمتی از عمرش را به موجود دیگری بچسبد و از جسم او تغذیه کند.
- موجود زندهای که روی پوست، داخل بدن انسان یا حیوانی زندگی کند.
- طفیلی، سرِخر، مزاحم، سربار.
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
برگردانها
ویرایش
|
- ایتالیایی
اسم
ویرایش- انگلیسی
- tagalong
- sycophant
- sponge
- satellite
- raff
- parastite
- parasite
- leech
- hanger on
- guest
- zooparasite
- zany
- roundworm
- plasmodium
- parasitology
- microparasite
- host
- gamete
- foliicolous
- epizoic
- endoparasite
- parasitize
- parasiticide
- hematozoon
- endamoeba
- ectoparasite
- heterophyte
- gonococcus
- anglian
- wheatworm
- wheat eel
- flagellant
- autoecious
- trichinous
- hemoflagellate
- entozoa
- pinworm