فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • عربی

اهل

  1. جمع اهالی؛ آنکه در جایی زاده شده یا سکونت دارد.
  2. مردمی که در یک جا ساکن باشند.
  3. خانواده.
  1. شایسته، سزاوار.
  2. نجیب، اصیل.
  3. آن که در جایی زاده شده.
  4. خواستار، وابسته یا معتاد به چیزی.
  5. آن که دارنده خصوصیتی.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه‌ها

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن