فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /باهم/آمدَن/

  اسم مرکب ویرایش

باهم‌آمدن

  1. (قدیم): به هم آمدن.
    او همچون گل ز خندیدن لبت باهم نمی‌آید/ روا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم. «سعدی»

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن